
با وجود تأکید جهانی بر اصل «پیشگیری بهتر از درمان»، ساختار نظام سلامت ایران همچنان به شدت درمانمحور است. برآوردها نشان میدهد که سهم واقعی پیشگیری و بهداشت عمومی از بودجه سلامت کشور به شکل نگرانکنندهای کمتر از ۵ درصد است، در حالی که بخش عمده منابع صرف درمانهای پرهزینه پس از وقوع بیماری میشود. این غفلت، در شرایطی رخ میدهد که حدود ۸۲٪ مرگومیر کشور ناشی از بیماریهای غیرواگیر است و بار اقتصادی آن معادل ۵٪ تولید ناخالص داخلی میباشد. عوامل خطری چون سبک زندگی ناسالم، مصرف دخانیات و دیابت رو به افزایشاند و هزینههای درمانی سنگینی بر جامعه تحمیل میکنند.
با این وجود، چرا نظام سلامت ایران همچنان در دام درمانمحوری گرفتار مانده و نوآوریهای پیشگیرانه رشد نیافتهاند؟ در ادامه، زمینهٔ سیاستی و ساختار نظام سلامت را واکاوی کرده، شکافها و چالشهای کلیدی را بررسی میکنیم. سپس نشان میدهیم که چگونه نوآوری و سرمایهگذاری فناورانه در حوزههایی نظیر هوش مصنوعی، ژنومیک، اینترنت اشیا و اقتصاد رفتاری میتواند حلقهٔ مفقودهٔ نظام سلامت ایران را تکمیل کند. در نهایت، با نگاهی امیدبخش اما واقعبینانه، به راهکارهای سیاستی برای همافزایی میان بازیگران کلیدی – سیاستگذاران، سرمایهگذاران، فناوران و پژوهشگران – جهت تحقق تحول در سلامت پیشگیرانه میپردازیم.
وضعیت کنونی نظام سلامت: درمانمحوری در برابر پیشگیری
نظام سلامت ایران تاریخی پربار در ارائه مراقبتهای اولیه بهداشتی دارد (شبکهٔ خانههای بهداشت روستایی و تربیت بهورز در دهههای گذشته از موفقیتهای چشمگیر بوده است). با این حال، طی سالیان اخیر تمرکز نظام سلامت به سمت درمانهای تخصصی و بیمارستانی سنگینی کرده است. شواهد متعددی این عدم توازن بین بهداشت (پیشگیری) و درمان را نشان میدهد:
- سهم ناچیز بودجه بهداشت و پیشگیری: همانطور که ذکر شد، کمتر از ۵٪ بودجهٔ سلامت در حوزه پیشگیری هزینه میشود. بخش اعظم اعتبارات صرف درمان بیماریها و اداره بیمارستانها میگردد. این شکاف بودجهای میان درمان و پیشگیری در سالهای اخیر حتی بیشتر هم شده و اولویت پیشگیری بر درمان در عمل رعایت نشده است. مرکز پژوهشهای مجلس نیز صراحتاً کمبود اعتبارات بهداشت نسبت به درمان را خلاف راهبردهای مصوب سلامت دانسته است.
- پیامد درمانمحوری: پیامد طبیعی تخصیص نامتوازن منابع این است که نظام سلامت عمدتاً واکنشی عمل میکند نه پیشکنشی. یعنی بهجای پیشگیری از بیماریها، در انتظار بروز آنها میمانیم و سپس با هزینه بالا درمان میکنیم. این رویکرد، علاوه بر هدررفت منابع، باعث شده هزینههای کمرشکن سلامت برای خانوارها تداوم یابد و شاخصهایی نظیر پرداخت از جیب مردم بالا بماند. بر اساس گزارش سازمان هایی مانند موسسه ملی تحقیقات سلامت، حدود 5 درصد از تولید ناخالص داخلی صرف سلامت میشود که بخش عمدهای از آن صرف درمان میگردد. این در حالی است که سرمایهگذاری در اقدامات پیشگیرانه میتواند بسیاری از این هزینههای درمانی را کاهش دهد.
- بار سنگین بیماریهای غیرواگیر: همانطور که اشاره شد، بیش از چهارپنجم مرگها در ایران حاصل بیماریهای غیرواگیر است. نظام سلامت درمانمحور در کنترل این بحران ناتوان بوده است؛ چرا که مقابله با آن مستلزم مداخلات پیشگیرانه چندبخشی (در حوزه بهداشت، آموزش و…) است. وقتی پیشگیری اولویت ندارد، نتیجه افزایش شیوع عوامل خطری چون چاقی، پرفشاری خون و اختلالات متابولیک است که اکنون در ایران روندی صعودی دارند.
- موفقیتهای محدود اما امیدبخش: البته نباید منکر تلاشهای انجامشده تاکنون شد. طرح پزشک خانواده و نظام ارجاع بهعنوان ریلگذاری برای مراقبتهای پیشگیرانه در دستور کار بوده، اما اجرای کامل و سراسری نیافته است. طی یک دهه گذشته برنامههایی مانند کنترل فشارخون، بسیج ملی دیابت و گسترش خانههای بهداشت در حاشیهشهرها اجرا شده که تا حدی موثر بودهاند. با این حال، این اقدامات پراکنده به علت عدم یکپارچگی در نظام سلامت و ضعف پشتیبانی ساختاری، به تغییر پارادایم منجر نشدهاند. بهعنوان نمونه، طرح پزشک خانواده سالهاست مطرح شده ولی هنوز در بسیاری مناطق اجرایی نشده یا به نتیجه نرسیده است.
چالشهای ساختاری: چرا پیشگیری مغفول مانده است؟
برای درک بهتر چرایی وضعیت موجود، باید به چالشهای ساختاری نظام سلامت ایران نگریست. این چالشها در حوزههای سیاستگذاری، تامین مالی، فناوری و حکمرانی خودنمایی میکنند و مانع از اولویتیافتن پیشگیری شدهاند:
۱. نظام بیمه و پرداخت ناکارآمد: سازوکار فعلی بیمههای درمانی عمدتاً بر پرداخت هزینههای درمانی پس از وقوع بیماری متمرکز است و انگیزه یا سازوکار تشویقی برای پیشگیری ایجاد نمیکند. بیمهها بهعنوان خریداران خدمت، سنتی عمل کرده و عملاً نقش فعالی در مدیریت سلامت جمعیت تحتپوشش ندارند. نتیجه آنکه منابع بیمهای صرفاً صرف درمان میشود و سرمایهگذاری در مداخلات پیشگیرانه (مثلاً غربالگریها، برنامههای مدیریت بیماریهای مزمن) بسیار ناچیز است. پراکندگی سازمانهای بیمهگر و تعدد ذینفعان نیز هماهنگی در این زمینه را دشوار کرده است. البته نشانههای مثبتی از تغییر رویکرد دیده میشود؛ مثلاً سازمان بیمه سلامت ایران اخیراً با ایجاد «معاونت پیشگیری» گامهایی در جهت پوشش خدمات پیشگیرانه برداشته است. حتی برخی مدیران ارشد اذعان دارند که برای بیمهها اقتصادیترین اقدام ورود به بحث پیشگیری است، چون پرداخت برای پیشگیری در واقع سرمایهگذاری جهت کاهش هزینههای آتی است. با این حال، تا تبدیل این نگرش به اصلاحات ساختاری در نظام بیمه، راه زیادی مانده است.
۲. ضعف زیرساخت داده و فناوری اطلاعات سلامت: داده حکم ستون فقرات نظام سلامت مدرن را دارد. پیشگیری موثر نیازمند نظام اطلاعات سلامت یکپارچه، پرونده الکترونیک سلامت و قابلیت تحلیل دادهها (مثلاً برای شناسایی افراد در معرض خطر) است. در ایران تلاشهایی برای استقرار سامانه سیب و پرونده الکترونیک سلامت انجام شد اما این زیرساختها هنوز کامل و بههنگام نیستند. مرکز پژوهشهای مجلس به صراحت کمبود زیرساخت اطلاعاتی و سلامت الکترونیک را از موانع تحقق سیاستهای سلامت عنوان کرده است. عدم یکپارچگی پایگاههای داده بیمهها، بیمارستانها و مراکز بهداشتی باعث شده یک تصویر جامع سلامت جمعیت در دسترس نباشد. این شکاف دادهای، امکان برنامهریزی و پایش مداخلات پیشگیرانه را محدود میکند. افزون بر این، فناوری اطلاعات سلامت در نظام ارائه خدمت به خوبی نهادینه نشده؛ پروندههای الکترونیک بیماران بهطور کامل تبادلپذیر نیست و خدمات سلامت دیجیتال (از قبیل سلامت همراه و پزشکی از راه دور) هنوز در مرحله اولیه توسعه قرار دارند.
۳. چالشهای قوانین و تنظیمگری: حوزه سلامت بهواسطه حساسیت زیاد، عموماً یکی از سختگیرانهترین محیطهای تنظیمگری را دارد. اما گاهی این سختگیری به قیمت ممانعت از نوآوری تمام شده است. کسبوکارهای نوآور سلامت در ایران با عدم شفافیت قوانین، فرآیندهای طولانی مجوزگیری و نبود چارچوبهای تست و ارزیابی نوآوری مواجه بوده و هستند. ساختار تنظیمگری ما بیشتر انفعالی است تا پیشدستانه؛ به این معنی که ابتدا فناوری باید اثبات کند کاملاً بدون خطر است تا مجوز بگیرد، که این با ماهیت نوآوری سازگار نیست. خوشبختانه رویکردهای جدیدی در حال شکلگیری است؛ مثلاً اخیراً راهاندازی «سندباکس تنظیمگری» وزارت بهداشت جهت آزمودن کنترلشده فناوریهای سلامت نوین به تصویب رسیده است، هرچند هنوز در عمل اجرا نشده است. این محیط آزمون نظارتی به کسبوکارهای نوظهور اجازه میدهد در چارچوبی محدود و تحت نظارت، نوآوریهای خود (مثلاً پلتفرمهای سلامت دیجیتال، خدمات پزشکی از راه دور، ابزارهای هوشمند) را آزمایش و تکمیل کنند بدون آنکه بلافاصله مشمول مقررات سختگیرانهی جاری شوند. چنین اقدامات تنظیمی میتواند تعادل میان حفظ ایمنی و تشویق نوآوری را بهبود بخشد.
۴. سرمایهگذاری ناکافی در نوآوری سلامت: سرمایهگذاران و منابع مالی نقشی حیاتی در رشد نوآوریهای حوزه سلامت پیشگیرانه دارند. اما در ایران سرمایهگذاری خطرپذیر (VC) و حمایت مالی از استارتاپها و طرحهای نوآورانهٔ سلامت بسیار محدود بوده است. بخشی از دلایل این وضعیت، ماهیت پیچیده و زمانبر بازگشت سرمایه در حوزه سلامت است که سرمایهگذاران را محتاط کرده؛ بخشی دیگر نبود مدل کسبوکار پایدار برای نوآوریهای پیشگیرانه است (مثلاً استارتاپهای پیشگیری نمیدانند چه کسی قرار است هزینه خدماتشان را بپردازد، چون بیمهها مشارکت کمی دارند یا اصلاً مشارکت ندارند). همچنین تا پیش از این، صنعت بیمه و نظام سلامت کمتر وارد مشارکت با زیستبوم نوآوری شده بودند. این روند باید تغییر کند. به طور کلی، ضرورت دارد سیاستگذاران با مشوقهای مالی (معافیتها، سرمایهگذاری مشترک دولتی، جوایز نوآوری و غیره) سرمایهگذاران خطرپذیر را به ورود در حوزه سلامت تشویق کنند. حتی اگر بازگشت مالی این سرمایهگذاریها زمانبر باشد، بازده اجتماعی آنها بسیار بالا و ارزشمند است.
۵. ضعف هماهنگی و تعامل بینبخشی: سلامت پیشگیرانه صرفاً محصول عملکرد وزارت بهداشت نیست، بلکه حاصل همکاری چندین بازیگر کلیدی است: وزارت بهداشت به عنوان سیاستگذار و متولی، سازمانهای بیمهگر به عنوان تامینکننده مالی و خریدار خدمت، شرکتهای خصوصی و استارتاپها به عنوان نوآوران فناورانه، مجلس و نهادهای بالادستی به عنوان قانونگذار و تخصیصدهنده منابع، و نیز بخشهایی مانند آموزش و رسانه که در فرهنگسازی نقش دارند. یکی از شکافهای مشهود، عدم تعامل و گفتوگوی نظاممند میان این بازیگران است. هر کدام در جزایر جداگانه عمل میکنند و زبان مشترکی برای همکاری شکل نگرفته است. به عنوان نمونه، یک شرکت نوآور در حوزه سلامت ممکن است محصولی برای پیشگیری دیابت توسعه دهد، اما برای همکاری با بیمه جهت پوشش هزینه یا با نظام ارائه خدمت جهت بهکارگیری آن، با موانع و عدم استقبال مواجه شود. یا بیمهها ممکن است برنامه پیشگیری داشته باشند ولی بدون همراهی نظام ارائه خدمت و پزشکان، موفق نشوند. بنابراین، فقدان یک رویکرد سیستمی و پلتفرم مشترک میان ذینفعان باعث شکست بسیاری از ابتکارات خوب در نطفه میشود. این وضعیت نیازمند رهبری و حکمرانی مشارکتی در سطح عالی است تا همه ذینفعان حول یک چشمانداز واحد (مثلاً کاهش 10٪ مرگهای زودرس ناشی از بیماریهای غیرواگیر تا سال 2035) متحد شوند و نقش خود را ایفا کنند.
با توجه به این چالشها، روشن است که صرف توصیه به اهمیت پیشگیری یا انتظار از یک دستگاه مثل وزارت بهداشت، برای حل مشکل کافی نیست. باید مدلها و رویکردهای نوآورانهای به کار گرفت که بتواند این موانع ساختاری را کنار بزند، منافع بازیگران مختلف را همراستا کند و از فناوریهای نو بهره گیرد. در بخش بعدی، به فرصت بزرگ نوآوریهای فناورانه در حوزه سلامت پیشگیرانه میپردازیم که میتواند نقطهٔ آغاز تحولی بنیادین باشد.
نوآوریهای فناورانه: فرصت طلایی برای تحول در پیشگیری
در عصر کنونی، فناوریهای نوین این قابلیت را دارند که معادلات بخش سلامت را دگرگون کنند. بهویژه در حوزه پیشگیری و بهداشت عمومی، ابزارهای فناورانه میتوانند بسیاری از محدودیتهای فعلی را برطرف کرده و رویکردی فعال و شخصیسازیشده در جلوگیری از بیماریها ایجاد نمایند. در ایران، پرداختن به این نوآوریها حلقهٔ مفقوده نظام سلامت بوده که اکنون باید با جدیت بر آن متمرکز شد. در این بخش، به چهار محور فناورانه کلیدی اشاره میکنم که میتوانند بازی را به نفع پیشگیری تغییر دهند:
- هوش مصنوعی (AI) در سلامت: هوش مصنوعی با توانایی تحلیل کلاندادههای سلامت و یادگیری الگوها، میتواند پیشبینی و تشخیص زودهنگام را متحول کند. برای مثال، الگوریتمهای یادگیری ماشین قادرند با تحلیل سوابق پزشکی و سبک زندگی افراد، کسانی را که در معرض ریسک بالای بیماریهایی مثل دیابت، نارسایی قلبی یا سرطان هستند شناسایی کنند. این تشخیص پیشدستانه به نظام سلامت امکان میدهد قبل از بیمار شدن فرد، مداخلات پیشگیرانه هدفمند (مانند مشاوره تغذیه، فعالیت بدنی یا اقدامات دارویی پیشگیرانه) انجام دهد. همچنین هوش مصنوعی در پایش مداوم علائم حیاتی (مثلاً تحلیل دادههای پوشیدنیها) میتواند بروز زودهنگام اختلالات را هشدار دهد. کاربرد دیگر هوش مصنوعی در سلامت عمومی، تحلیل اپیدمیولوژیک است که به پیشبینی شیوع بیماریها و بهینهسازی تخصیص منابع پیشگیرانه کمک میکند. ایران دارای ظرفیت علمی قابل توجهی در حوزه هوش مصنوعی و نیروی انسانی متخصص است؛ چنانکه برخی استارتاپهای بومی روی توسعه الگوریتمهای هوشمند تشخیص پزشکی کار میکنند. چالش اصلی، فراهم کردن دادههای معتبر و برچسبخورده و یکپارچه برای آموزش این مدلها و نیز گنجاندن خروجی آنها در فرآیند تصمیمگیری بالینی و بیمهای است.
- ژنومیکس و پزشکی دقیق: انقلاب ژنومیک و کاهش هزینههای توالییابی DNA فرصتی بزرگ برای پیشگیری شخصیسازیشده فراهم کرده است. از طریق تستهای ژنتیکی، میتوان استعداد ابتلای افراد به بیماریهای ارثی یا چندعاملی (مثل برخی سرطانها، دیابت نوع ۲، بیماریهای قلبی) را زودتر شناخت. این اطلاعات ژنومیکی اگر در کنار سایر دادههای فرد (محیط، سبک زندگی) قرار گیرد، به پزشکی مبتنی بر پیشگیری قدرت میبخشد: برای مثال فردی که ژن پرخطر مرتبط با سرطان روده دارد، از میانسالی تحت غربالگریهای زودتر و مکرر قرار گیرد؛ یا فرد با ریسک ژنتیکی آلزایمر، مشاورههای ویژه برای رژیم غذایی و تمرین مغزی دریافت کند. در ایران نیز خوشبختانه زیرساختهایی چون پروژهٔ ژنوم ایرانیان و مراکز تحقیقاتی ژنتیک در حال شکلگیری است. باید این ظرفیت را به سمت کاربرد عملی در نظام سلامت برد؛ یعنی شرکتهای بیمه و نظام بهداشت خدمات مشاوره ژنتیک و غربالگری پیشگیرانه را به رسمیت بشناسند و پوشش دهند. همچنین اخلاق و محرمانگی دادهها در این حوزه بسیار مهم است که نیازمند تنظیمگری و اعتمادسازی میباشد.
- اینترنت اشیا (IoT) و ابزارهای پوشیدنی: ابزارهای هوشمند پوشیدنی (مانند ساعتهای هوشمند، دستگاههای پایش قند خون مداوم، ردیابهای فعالیت بدنی) و بهطور کلی اینترنت اشیا پزشکی، امکان پایش ۲۴ ساعتهٔ سلامت افراد در زندگی واقعی را میسر کرده است. این ابزارها میتوانند دادههای ارزشمندی از علائم حیاتی، الگوی خواب، میزان فعالیت، ریتم قلب و… جمعآوری کنند. با تحلیل این دادهها، هم خود فرد بازخورد فوری برای اصلاح سبک زندگی میگیرد و هم ارائهدهندگان خدمت میتوانند مداخلات بهنگام انجام دهند (مثلاً هشدار افزایش غیرطبیعی فشارخون یا نامنظم شدن ریتم قلب که قبل از سکته باید رسیدگی شود). در مقیاس جمعیتی نیز دادههای IoT میتواند به رصد وضعیت سلامت جامعه در لحظه کمک کند؛ مثلاً تشخیص شروع موج آنفلوآنزا از روی افزایش همزمان دمای بدن افراد در یک منطقه. در ایران نفوذ گوشیهای هوشمند و اینترنت مناسب است و جمعیت جوان قابل توجهی در پذیرش فناوری داریم. استارتاپ های داخلی باید در این حوزه فعال شوند. لازم است وزارت بهداشت و بیمهها، استفاده از این دستگاههای پایش مستمر را در برنامههای سلامت ادغام کنند و حتی مشوق هایی برای آن طراحی کنند(برای نمونه، کاهش حق بیمه برای افرادی که از پوشیدنیها برای بهبود شاخصهای سلامتشان استفاده میکنند).
- اقتصاد رفتاری و فناوریهای تغییر رفتار: بسیاری از عوامل خطر سلامت (مانند رژیم غذایی ناسالم، فعالیت ناکافی، مصرف دخانیات) ماهیت رفتاری دارند. اقتصاد رفتاری به ما یادآوری میکند که آموزش و توصیه صرفاً کافی نیست؛ بلکه طراحی هوشمندانه مشوقها و محیط تصمیمگیری افراد لازم است تا رفتار سالم را آسانتر و جذابتر کند. در این زمینه، فناوری نقشی کلیدی دارد: از اپلیکیشنهای موبایل گرفته که با گیمیفیکیشن، افراد را به ورزش روزانه تشویق میکنند، تا سامانههای پیامکی که به بیماران مصرف دارو یا حضور در برنامه های غربالگری را یادآوری میکنند. همچنین برنامههای تشویقی مالی برای تغییر رفتار (مثلاً ارائهٔ پاداش یا تخفیف بیمه در صورت ترک سیگار یا کاهش وزن) ابزار موثری است. نمونههای موفق جهانی نشان داده که «پرداخت برای پیشگیری» میتواند انگیزهها را به سمت سلامت بهتر سوق دهد. برای مثال، در یک برنامه معروف در سیستم سلامت اوشنر(Ochsner) در آمریکا، کارکنان با رعایت اهداف سلامتی (تحرک، رژیم، عدم مصرف دخانیات) صدها دلار پاداش و تخفیف در حق بیمه دریافت کردند که منجر به مشارکت وسیع و بهبود شاخصهای سلامت شد. در ایران نیز میتوان از این ایدهها بهره گرفت؛ به خصوص با استفاده از ابزارهای دیجیتال بانکی و بیمهای. تلفیق اقتصاد رفتاری با اپلیکیشنهای سلامت میتواند تلنگرهای موثری برای پیشگیری ایجاد کند. لازم به ذکر است که هرگونه مداخله رفتاری باید مبتنی بر شواهد علمی و با احترام به اختیار و کرامت افراد طراحی شود.
این چهار محور فناورانه هر یک به نحوی میتوانند ضعفها و شکافهای فعلی را جبران کنند. البته نوآوری فناورانه به خودی خود کافی نیست؛ باید در سیاستها و ساختارها نیز تغییر ایجاد شود تا این نوآوریها مجال ظهور و اثربخشی بیابند. در بخش بعدی، به این میپردازیم که چگونه میتوان یک نگاه سیستمی و همافزا ایجاد کرد تا بیمهگر، سرمایهگذار، سیاستگذار و نوآور در یک راستا حرکت کنند و نوآوریها را در خدمت پیشگیری به کار گیرند.
دعوت به همکاری سیستمی: همافزایی بیمهگر، سرمایهگذار، سیاستگذار و نوآور
بدون همکاری و همسو کردن بازیگران مختلف، حتی بهترین فناوریها و بیشترین بودجهها نیز اثر محدودی خواهند داشت. تجربهٔ کشورهایی که در ارتقای سلامت عمومی موفق بودهاند نشان میدهد یک ائتلاف چندجانبه میان بخشهای مختلف لازم است. در ایران نیز برای برونرفت از وضعیت فعلی، چهار بازیگر کلیدی باید نقشهای مکمل ایفا کنند و با نگاهی سیستمی تعامل نمایند:
- سیاستگذاران (دولت و مجلس): سیاستگذاران باید نقش معمار کلان را ایفا کرده و چشمانداز و اولویتهای ملی را تعیین کنند. تدوین اسناد راهبردی نظیر سیاستهای کلی سلامت (که داریم) خوب است اما پیگیری اجرا و نظارت بر تحقق آنها مهمتر است. دولت میتواند با ارائه لوایح و آییننامههای جدید، موانع حقوقی پیشگیری را رفع کند (مثلاً وضع مالیات بر کالاهای آسیبرسان به سلامت، تسهیل مقررات استارتاپهای سلامت). همچنین لازم است سهم بودجه بهداشت و پیشگیری در لوایح بودجه سنواتی افزایش یابد تا به استانداردهای مطلوب نزدیک شود. مجلس نیز با تصویب قوانین حمایتی (مثل پوشش بیمهای خدمات پیشگیرانه) و انجام نقش نظارتی بر عملکرد دستگاهها، باید اطمینان حاصل کند که شعار «پیشگیری مقدم بر درمان» صرفاً روی کاغذ نماند. سیاستگذاران در مقام حاکمیت، وظیفه دارند سکانداری بینبخشی را به دست گیرند؛ به این معنی که وزرای بخشهای مختلف (بهداشت، رفاه، ورزش، آموزش و پرورش، صمت، اقتصاد و …) را در یک شورای عالی سلامت گرد هم آورده و برای اهداف سلامتی مشترک متحد کنند.
- سازمانهای بیمهگر و تامین اجتماعی: بیمهها در خط مقدم تحول پیشگیرانهاند، زیرا ساختار پرداختها را در اختیار دارند. اگر بیمهها از یک پرداخت صرفاً منفعل برای درمان فاصله بگیرند و به خریدار فعال سلامت تبدیل شوند، آنگاه پیشگیری رونق میگیرد. خوشبختانه همانطور که اشاره شد، نگاه مدیران بیمه در کشور در حال تغییر است و به سود بلندمدت اقدامات پیشگیرانه پی بردهاند. انتظار میرود سازمانهای بیمهگر:
- بستههای خدمتی پیشگیرانه را در پوشش بیمه بگنجانند (مثلاً مشاوره تغذیه، واکسیناسیون بزرگسالان، غربالگریهای دورهای، برنامههای مدیریت بیماریهای مزمن در مراحل اولیه و خدمات سلامت روان پیشگیرانه). بسیاری از بیمههای دنیا این خدمات را پوشش میدهند و بیمه سلامت ایران نیز با ایجاد معاونت پیشگیری گام ابتدایی را برداشته است.
- الگوی پرداخت مبتنی بر عملکرد سلامت را پیاده کنند؛ یعنی پرداخت به ارائهدهندگان خدمات سلامت را به نتایج سلامت و پیشگیری گره بزنند نه حجم خدمات. این رویکرد که در دنیا با عناوینی چون پرداخت برای پیشگیری(Pay-for-Prevention) معروف شده، پزشکان و مراکز درمانی را تشویق میکند که مردم را سالم نگهدارند نه اینکه صرفاً بیمار درمان کنند. برای مثال میتوان پاداشهایی برای مطبها/کلینیکهایی که درصد بیشتری از بیمارانشان فشارخون و قند کنترلشده دارند تعیین کرد.
- سرمایهگذاری در نوآوری انجام دهند. بیمهها منابع مالی قابل توجهی در اختیار دارند و میتوانند بخشی از ذخایر خود را به سرمایهگذاری در شرکتهای دانشبنیان حوزه سلامت اختصاص دهند.
- بستههای خدمتی پیشگیرانه را در پوشش بیمه بگنجانند (مثلاً مشاوره تغذیه، واکسیناسیون بزرگسالان، غربالگریهای دورهای، برنامههای مدیریت بیماریهای مزمن در مراحل اولیه و خدمات سلامت روان پیشگیرانه). بسیاری از بیمههای دنیا این خدمات را پوشش میدهند و بیمه سلامت ایران نیز با ایجاد معاونت پیشگیری گام ابتدایی را برداشته است.
- فناوران و بخش خصوصی نوآور: شرکتهای دانشبنیان، استارتاپها و پژوهشگران فناوری سلامت، موتور محرک ارائه راهحلهای نو هستند. از آنها انتظار میرود نیازهای واقعی نظام سلامت را هدف بگیرند و برای مشکلات پیشگیری راهکار ارائه کنند. حوزههایی چون نرمافزارهای مدیریت سلامت شخصی، پلتفرمهای تلهمدیسین برای مراقبتهای پیشگیرانه، کیتهای تشخیصی خانگی، تحلیل دادههای بیمارستانی و موارد بسیار دیگر، زمینه نوآوری فراوانی دارد. بااینحال، برای نقشآفرینی موثر فناوران لازم است:
- ارتباط نزدیکتری با نظام سلامت و دانشگاههای علوم پزشکی داشته باشند تا اولویتهای اصلی (مثلاً کاهش شیوع دیابت یا چاقی) به آنان منتقل شود و راهحلها متناسب با بستر ایران طراحی گردد.
- بر ارزیابی اثربخشی و پشتوانهٔ شواهد علمی تاکید کنند. در سلامت، یک اپلیکیشن یا دستگاه صرفاً درصورتی پذیرفته میشود که آزمونهای بالینی و پایلوتها نشان دهد بهواقع موجب بهبود شاخصهای سلامتی میشود. پژوهشگران و شرکتها باید از ابتدا با رویکرد مبتنی بر شواهد پیش بروند تا اعتماد سیاستگذار و بیمه را جلب کنند.
- ارتباط نزدیکتری با نظام سلامت و دانشگاههای علوم پزشکی داشته باشند تا اولویتهای اصلی (مثلاً کاهش شیوع دیابت یا چاقی) به آنان منتقل شود و راهحلها متناسب با بستر ایران طراحی گردد.
- پژوهشگران و نهادهای علمی: جامعه علمی و دانشگاهی باید نقش پشتیبان فکری و ارزیاب بیطرف را ایفا کند. آنها میتوانند با تولید شواهد بومی (مانند مطالعات بار بیماری، کارآزماییهای پیشگیری، تحقیقات کیفی در فرهنگ سلامت جامعه) به سیاستگذاران خطمشی درست را نشان دهند. شواهد علمی محکمهپسند، سرمایهگذاری در پیشگیری را برای سیاستگذاران توجیهپذیر میکند. پژوهشگران همچنین میتوانند بر پایش اجرای برنامهها نظارت کرده و با روشهای علمی تحلیل کنند چه چیزی موثر است و چه نیست. افزون بر این، مراکز علمی باید به تربیت نیروی انسانی چندرشتهای برای آینده سلامت بپردازند – مثلاً متخصصانی که در عین پزشکبودن، از تحلیل داده و علوم رفتاری نیز سررشته دارند – تا بتوانند برنامههای نوآورانه را در عمل اجرا کنند.
در مجموع، این چهار ضلع اگر در یک راستا قرار گیرند، میتوان امیدوار بود که دگرگونی در نظام سلامت رقم بخورد. هماکنون زمینههای این همافزایی در حال پدیدارشدن است: تشکیل کارگروههای ملی کنترل بیماریهای غیر واگیر با مشارکت دستگاههای مختلف، حرکت بیمهها به سمت مدلهای جدید، علاقهمندی سرمایهگذاران به استارتاپهای سلامت، و مطالبه جامعه برای زندگی سالمتر. آنچه نیاز است تقویت این روندها و نهادینهکردن همکاریها است؛ به طور مثال ایجاد یک پلتفرم ملی گفتوگوی سلامت پیشگیرانه که نمایندگان همه بخشها در آن حضور مستمر داشته باشند، یا پایلوتکردن پروژههای مشترک (مثلاً برنامه پیشگیری از دیابت در یک استان با همکاری دانشگاه علوم پزشکی، اداره کل بیمه سلامت استان، شهرداریها و استارتاپهای مرتبط).
بهرهگیری از ظرفیتهای بومی
هیچ راهحل سریعی برای چالشهای ساختاری بیانشده وجود ندارد، اما میتوان با تلفیق ظرفیتهای بومی ایران و درسآموختههای جهانی مسیر تحول را هموار کرد. در این بخش، برخی از این نقاط قوت داخلی را مرور میکنیم:
ظرفیتها و مزیتهای بومی ایران:
- شبکه گسترده مراقبتهای اولیه: ایران از دهه ۱۳۶۰ با ایجاد خانههای بهداشت روستایی و شبکه بهداشت، موفقیت بزرگی در بهبود شاخصهای سلامت اولیه کسب کرد. این زیرساخت ارزشمند انسانی (بهورزان، مراقبین سلامت و…) هنوز فعال است و میتوان با بازآموزی و تجهیز آنان، برنامههای نوین پیشگیری (مثل پایش فشارخون، آموزش سلامت دیجیتال) را حتی در دورافتادهترین نقاط اجرا کرد. شبکه فعلی میتواند ناوگان خط مقدم نوآوری پیشگیری باشد اگر ابزار و اختیارات لازم را بگیرد.
- نیروی انسانی متخصص و جوان: ایران سالانه هزاران فارغالتحصیل در علوم پزشکی و مهندسی و علوم داده دارد. این ترکیب کمنظیری از نیروهای چندرشتهای است که میتوانند هستههای نوآوری را شکل دهند. بسیاری از جوانان کشور استارتاپهای موفقی در حوزههای مالی و خدماتی راه انداختهاند؛ اگر موانع برطرف شود، استعداد و انگیزه برای حل مسائل سلامت نیز وجود دارد. همچنین متخصصان حوزه سلامت (پزشکان، پرستاران) وقتی ببینند نظام پرداخت و بیمه به سمت پاداش پیشگیری میرود، انگیزه خواهند داشت در این عرصه مشارکت کنند.
- زیرساختهای فناوری اطلاعات در حال توسعه: طرح پرونده الکترونیک سلامت (سپاس) و سامانههای اطلاعاتی وزارت بهداشت اگرچه هنوز کامل نشدهاند، اما چارچوب اولیه را فراهم کردهاند. همچنین پوشش اینترنت و موبایل در کشور مناسب است و خدمات دولت الکترونیک رونق گرفته. اینها پایهای است که میتوان سلامت دیجیتال را بر آن سوار کرد. به علاوه، عزم دولت برای توسعه اقتصاد دیجیتال (مانند پروژه دولت هوشمند) فرصت خوبی است که بخش سلامت هم بهره ببرد و در اولویت قرار گیرد.
- شروع اصلاحات در بیمه و نظام سلامت: همانطور که اشاره شد، اقداماتی چون ایجاد معاونت پیشگیری در بیمه سلامت، تاکید وزیر بهداشت بر کاهش پرداختی از جیب مردم، و حرکت به سمت پزشکی خانواده (هرچند کند) نشانههای مثبتی هستند. وجود اسناد بالادستی محکم (سیاستهای کلی سلامت، برنامههای توسعه) که بر پیشگیری تاکید دارند نیز اهرم قانونی مهمی است. اگر اجرای این اسناد با جدیت مطالبه شود (مثلاً دیوان محاسبات سهم پیشگیری در هزینهکرد را پایش کند)، دستگاهها مجبور به تغییر رویکرد خواهند شد.
از مجموع بررسی ظرفیتهای داخلی می توان نتیجه گرفت که ایران هم عقبماندگیهایی در حوزه پیشگیری دارد و هم زمینههای بالقوه چشمگیری برای جبران آن. مهم این است که نگاهمان را از صرفاً مشکلات به سمت راهحلها و اقدامها تغییر دهیم. واقعیت آن است که بسیاری از چالشهای ما (بودجه محدود، رفتارهای پرخطر در جامعه، زیرساخت ناقص) مشابه دیگر کشورهاست و دیگران با نوآوری و مدیریت آنها را حل کردهاند. پس به جای دلسردی، باید از خود بپرسیم چگونه میتوان آن راهحلها را بومی و اجرا کرد.
جمعبندی: آیندهای روشن با سلامتمحوری نظام
نظام سلامت ایران در آستانهٔ یک فرصت تاریخی قرار دارد. گذار از درمانمحوری به سلامتمحوری و از رویکرد انفعالی به رویکرد پیشکنشی. این تحول یکشبه رخ نخواهد داد و مستلزم تغییر در فرهنگ، ساختار و سیاستها است. اما شواهدی که در این نوشتار بررسی شد، نشان میدهد چنین تغییری هم ضروری است و هم ممکن. ضروری است، زیرا ادامه مسیر فعلی با شیوع روزافزون بیماریهای مزمن و هزینههای افسارگسیخته، پایدار نخواهد بود. ممکن است، زیرا فناوریهای نوین و الگوهای موفق جهانی پیش روی ماست و ظرفیتهای ملی ایران برای بهرهگیری از آنها بالاست.
پیام امیدبخش برای سیاستگذاران این است که سرمایهگذاری در نوآوریهای پیشگیرانه یک برد سهجانبه به همراه دارد: هم عمر باکیفیتتر و رفاه اجتماعی برای مردم، هم کاهش هزینهها و پایداری مالی برای دولت و بیمهها، و هم خلق فرصتهای اقتصادی جدید در اکوسیستم استارتاپی و شرکت های دانشبنیان. برای سرمایهگذاران و کارآفرینان، حوزه سلامت پیشگیرانه میتواند به مثابه یک بازار بکر و پرپتانسیل باشد که با ورود فکرهای خلاق و سرمایه مناسب، به شکوفایی خواهد رسید. برای فناوران، حل چالشهای سلامت نه تنها یک فرصت کسبوکاری بلکه مأموریتی انسانی و ملی است که رضایت معنوی نیز به همراه دارد. و برای پژوهشگران، امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز به پژوهشهای میانرشتهای عملیاتی است که پل بین علم و عمل را در نظام سلامت بسازد.
در این مسیر، نباید از گفتوگو و هماندیشی مستمر غافل شد. این سرمقاله خود دعوتی است به شروع این گفتوگو میان ارکان مختلف. شاید وقت آن رسیده باشد که به جای آنکه هر بخش، دیگری را مقصر مشکلات بداند، همه با هم بر سر یک میز تصمیمگیری بنشینند و با یک هدف مشترک: ساختن آیندهای که در آن هر ایرانی قبل از بیمار شدن از حمایتها و نوآوریهایی بهرهمند شود که او را سالم نگه دارد. آیندهای که در آن، پیشگیری رکن اصلی نظام سلامت است و نوآوری نه یک امر تجملی، بلکه بخشی جداییناپذیر از سلامت مردم است.
با چنین نگاه و ارادهای، میتوان امیدوار بود که نسلهای بعدی در ایران از ما به عنوان نسلی یاد کنند که توانستیم تغییر مسیر دهیم؛ نسلی که شکاف میان دانش نوین و نظام سلامت را پر کرد و نوآوری را در خدمت سلامت همگانی به کار گرفت. این چشمانداز گرچه چالشبرانگیز، اما دستیافتنی است. به شرط آنکه همه ما باور داشته باشیم سلامت آینده در گرو نوآوریهای امروز است.
آکادمی زیوست چیست؟
آکادمی زیوست یک رسانه و پلتفرم تحلیلی است که با تمرکز بر شواهد موجود، فرصتها و چالشهای واقعی را در تقاطع دانش، فناوری و سلامت پیشگیرانه بررسی میکند. ما با تحلیل مستمر روندهای فناوری، سیگنالهای مهم را از هیاهوی رسانهای جدا میکنیم. سپس حاصل این تحلیل را در قالب مقالات عمیق و چارچوبهای قابل فهم ارائه میدهیم تا به درک بهتر «سلامت دیجیتال» و «نوآوریهای سلامت پیشگیرانه» کمک کنیم. تمرکز ما بر ستونهای تحولآفرین فرداست: از رمزگشایی هوش مصنوعی و یادگیری ماشین در تشخیص زودهنگام بیماریها گرفته تا تحلیل فرصتهای سرمایهگذاری و بازار سلامت پیشگیرانه در ایران و همینطور بررسی فضای رگولاتوری و سیاستگذاریهایی که مسیر نوآوری را هموار یا مسدود میکنند.
دیدگاهتان را بنویسید